سيد حسن حسيني
انديشه ، ویژگی و سبک شعر ی سيد حسن حسيني
زندگینامه :
دكتر سيد حسن حسيني، در اول فروردين ماه 1335 در تهران متولد شد. پس از پايان تحصيلات متوسطه به دانشگاه مشهد رفت و در رشته كارشناسي تغذيه در سال 1358 فارغالتحصيل شد.
وي در سال 1359، به خدمت سربازي رفت و در طي اين دوران، كار نويسندگي برنامههاي راديويي ارتش را بر عهده گرفت. دكتر حسيني، يك سال پيش از اين، به همراه تعدادي از شاعران و هنرمندان، جلسههاي نقد و بررسي شعر را در حوزه هنري آغاز كرده بود كه اين فعاليتها تا سال 66 ادامه داشت.
سال 1369 سالي بود كه زندهياد حسن حسيني براي ادامه تحصيل به دانشگاه رفت و رشته زبان و ادبيات فارسي را تا مقطع دكترا گذراند.
وی به زبان عربی مسلط و با زبان های ترکی و انگلیسی آشنا بود. از سال 1352 شروع به نوشتن و سرودن شعر کرد و آثار خود را در مجله فردوسی آن زمان منتشر ساخت.
در سال 1358، حوزه اندیشه و هنر اسلامی را به همراه استاد محمدرضا حکیمی و آقای رخ صفت و نیز آقای تهرانی و آیت الله کاشانی راه ا ندازی کردند. در بخش ادبیات و شعر، دکتر سید حسن حسینی و آقای قیصر امین پور فعالیت می کردند.
در زمان جنگ، به تبلیغات جنگ و ابلاغ پیام ها در رادیو ارتش مشغول بود. تا سال های 62 63 (یکی دو سال بعد از آزادی خرمشهر) در رادیو ارتش کار می کرد، اما وقتی دید جنگ تمام نمی شود به حوزه هنری بازگشت. حسینی تا سال 1366 در حوزه هنری ماند و سپس به سبب اختلاف هایی که با مدیر وقت حوزه هنری داشتند، دسته جمعی اخراج شدند.
استاد از سال 1367، در دانشگاه الزهرا، به تدریس ادبیات فارسی و ادبیات عرب پرداخت. ایشان مدتی نیز به تدریس در دانشگاه آزاد اسلامی (واحدهای مختلف) مشغول بود، ولی گویا مسند استادی به مذاق ایشان خوش نیامد. از این رو داوطلبانه تدریس را کنار گذشت و از سال 1378 در واحد ویرایش رادیو شروع به فعالیت کرد. در چهارمین همایش چهره های ماندگار نیز، در سال 1383 از ایشان تجلیل شد.
دکتر حسینی در سال های آخر عمر خویش، مشغول کار پژوهشی بر روی سبک شناسی قرآن و زبان شناسی حافظ بود.
سرانجام در نهمین روز از فروردین سال 1383، بدرود حیات گفت. روحش شاد.
دکتر محمد رضا ترکی میگويد: مرحوم دکتر حسينی وصيت کرده بود که اين بيت را روی سنگ قبرش بنويسند.
هيچکس داد من از فرياد جانفرسا نداد عاقبت خاموشی مطلق به فريادم رسيد
سید حسن حسینی در نگاه رهبر انقلاب
مقام معظم رهبری همواره به این شاعر فرزانه نظر لطف داشت و در دیدار با اعضای مجمع نویسندگان مسلمان، قلم این شاعر عزیز را ستود. سخنان ایشان، نشان دهنده ذوق و قدرت ادبی این شاعر دل سوخته انقلاب است:
حدود شش، هفت سال پیش از این، در جنگ سوره، نقد خوبی از آقای حسن حسینی دیدم که درباره شاعر عرب، نزار قبانی نوشته شده بود. بعدازظهری بود که می خواستم بخوابم؛ این نقد را که مطالعه می کردم، اصلاً خواب را از سر من برد! خدا می داند که من گریه کردم. گفتم واقعاً ببین انقلاب چه کرده است. جوانی آمده، در عالم نقد وارد شده و این قدر خوب و قشنگ و شجاعانه حرف زده است. شماها بحمدالله چنین قدرت هایی دارید و چنین امکاناتی در شما هست. قلم شما خوب است. ذهن شما، ذهن قوی فن است. هرکدام شما برای انقلاب ارزشی دارید و واقعاً یک جواهرید. این تعریف برای شماها کوچک است، شماها بیش از آن هستید، اما واقعیت این است. هرکدام باید با معرفت به ارزش خودتان، این کار را جدی بگیرید و دنبال کنید. اصلاً کارتان، کار هنری و کار ادبی بشود؛ این اساسی ترین کار است.
( سید علی خامنه ای 9/1/1383 )
شاعر برگزیده دفاع مقدس!
وقتی به او گفته بودند که به عنوان شاعر برگزیده دفاع مقدس انتخاب شده ای و قرار است جایزه بگیری، با همان طنز همیشگی در کلام و شعرش، خیلی راحت جواب داده بود: «تیر و ترکشش را دیگران خوردند و حالا جایزه اش را ما بگیریم؟!»
آخرین گفته های سید حسن حسینی
من حرف هایم را به گوش موج خواهم خواند
من نامه هایم را به بال باد خواهم بست
من شعرهایم را
برای نسل دیگر پست خواهم کرد... .
آثار و تألیفات دکتر سید حسن حسینی
1. ترجمه حمام روح (جبران خلیل جبران)
دکتر حسینی، حمام روح، گزیده آثار جبران خلیل جبران، شاعر و فیلسوف معاصر عرب را، از عربی و انگلیسی به فارسی ترجمه کرد که حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی آن را در سال 1364 منتشر کرد.
2. براده ها، سید حسن حسینی، تهران، برگ، 1365
براده ها که مجموعه ای از تأملات اجتماعی و ادبی و مربوط به نقد ادبی است، در سه بخش تنظیم شده است: «هنر، هنرمند و نقد هنری»، «شعر و شاعران» و «گوناگون».
در مقدمه این کتاب می خوانیم:
حرف اول
«براده ها» ساده ترین نامی است که می توان بر این مجموعه نهاد و شاید هم برازنده ترین تراشه های فکر در گوشه و کنار کارگاه خیال و براده های قلم در کف آهنگری محقر تشبیه و تمثیل. سخت مختصر است، اما مفید بودنش را نمی دانم. امیدوارم که مضر نباشد. در این دفتر، سخن از هر دری رفته است، اما یقین ندارم در هر سری بگیرد. باری این هم کاری است که شیرازه اش را پراکندگی و تعدد موضوعات بسته است. ازاین رو من پیشاپیش، دست خواننده صبور را که این دانه های پراکنده، به نخ ظریف حوصله اش پیوسته و ردیف می شوند، می فشارم.
3. هم صدا با حلق اسماعیل (مجموعه شعر)
این مجموعه شعر استاد در سال 1365 و توسط واحد انتشارات حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی منتشر شد.
4. بیدل، سپهری و سبک هندی
این کتاب را انتشارات سروش (انتشارات صداوسیما) در سال 1367 منتشر کرد.
5. نگاهی به خویش
«نگاهی به خویش» مصاحبه ای است با شاعران و نویسندگان معاصر عرب که با آقای بیدج به صورت مشترک کار کردند.
6. گنجشک و جبرائیل
این مجموعه شعر در موضوع عاشورا سروده شده و انتشارات افق در سال 1370 آن را چاپ کرد. این کتاب به چاپ ششم رسیده است.
7. مشت در نمای درشت (معانی و بیان در ادبیات و سینما)
این کتاب در سال 1379 منتشر شد. موضوع آن، مناسبات سینما و ادبیات و مقایسه ادبیات و سینما از طریق معانی و بیان است. این کتاب در گزینش کتاب سال هم تشویق شد.
8. گزیده شعر جنگ و دفاع مقدس
حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی این کتاب را با انتخاب و توضیح دکتر سید حسن حسینی در سال 1381 منتشر کرد.
9. طلسم سنگ
این مجموعه، مجموعه نثر عاشورایی است که انتشارات سوره مهر آن را در سال 1382 منتشر کرد.
10. شقایق نامه
مجموعه نثر عاشورایی است که انتشارات طرح آینده آن را در سال 1384 منتشر کرد.
11. در ملکوت سکوت
مجموعه شعری است که پس از درگذشت سید حسن حسینی منتشر شده است. این کتاب را انتشارات انجمن شاعران ایران با انتخاب و مقدمه ای از قیصر امین پور در پاییز 1385 منتشر کرد.
12. از شرابه های روسری مادرم
این مجموعه شعر در وصف حضرت فاطمه زهرا(س) سروده شده است.
13. نوشداروی طرح ژنریک (مجموعه شعر طنز)، سوره مهر، 1386
نوشداروی طرح ژنریک، شامل دوازده عنوان قطعات به هم پیوسته اشعار آزاد است که بازتابی از جامعه عصر حاضر ایران است و با درون مایه ای از شخصیت ها و قشرهایی چون شاعر، تاجر، زاهد، عارف و عاشق تنیده شده است.
در آثار حسینی وحدت موضوعی و فضا و زبان دیده می شود. در کتاب ـ هم صدا با حلق اسماعیل ـ سمت و سوی شعرهای کتاب در حوالی لحظات و حوادث و اهداف و حتی ایدئولوژی انقلاب است و اشخاص ، سوژه های اصلی شاعرند. در کتاب ـ گنجشک و جبرییل ـ که مهم ترین اثر اوست و خود هم گفته است این
کتاب توشه آخرتش است،شاعر از فضای کلاسیک دور شده و زبان کتاب یکدست است و مضامین مذهبی با استفاده از شیوه های شعری پس از نیما سروده شده است.
در کتاب ـ نوشداروی طرح ژنریک ـ زبان و مضامین و تکنیک های مشخصی را می بینیم. اما شعرهای این مجوعه مبتنی بر شخصیت نیستند و مجموعا 3 یا 4 شخصیت عارف، شاعر، زاهد و تاجر دارد. که می توان روی دو شخصیت تاجر و شاعر تمرکز کرد که تقابل آنها رادر کتاب براده ها می بینیم. شعر این مجموعه انتقادی و اجتماعی و بر حول محوری ثابت اند. در 3 کتاب قبلی عملا شاعر را به عنوان شخصیت محوری در شعر نمی بینیم. البته تاثیر سوژه بر شاعر هست اما در این مجموعه این نگاه و ویژگی مسلط است. و به عبارتی شاعر حدیث نفس گفته و خود را سوژه قرار داده است و این حدیث نفس به نوعی رنگش تیره است و فضای خاکستری به کتاب داده است. بسیاری از شعرهای این کتاب آمیخته ای از سپیدی عشق و امید و سیاهی نا امیدی و حرمان است و به گونه ای شعرهای اندوه زا و اندوه زده است.
همانطور که شاعر در کتاب براده ها گفته است : تنهایی تریبون اندوه است اگر کسی کتاب گنجشک و جبرییل را خوانده باشد با این کتاب آشناست و اگر به تاریخ شعرها توجه کنیم می بینیم شاعر در مسیر زمانی رپخته تر شده است. دقت در واژه ملکوت در عنوان کتاب ما را به یک ویژگی دیگر در کتاب راهنمایی می کند. واژه هایی مانند؛ ازل، ابد، سرمد و ملکوت، را در اشعار زیاد می بینیم. این واژه ها در کنار واقعیات روزمره می نشیند و با تلفیقی از عین و ذهن فضاسازی خاصی به شعرهای مجموعه داده است.
کتاب « در ملکوت سکوت » مجموعه از سروده های منتشر نشده زنده یاد سید حسن حسینی است که به انتخاب دکتر قیصر امین پور از سوی خانه شاعران ایران منتشر شده است.
اندیشه و سبک شعری حسینی :
هنوز زلال كلامش را ياراي جريان و بارآوري و بهارآوري بود، هنوز ذوق نقاشي و طبع طنازش مجال نو بودن و نو ماندن داشت، و هنوز سخن دلپذيرش بيشاز آنكه زينتبخش موزة خاطرهها و بزرگداشتها شود ميتوانست مؤثر و كارآمد باشد... اما تقدير چنين بود.
اهلدل بود و خلوتي داشت بادل و «بيدل»، و از اين رهگذار كلام او را لطفي و تأثيري كه دليل راه نوجويان عرصة شعر و شاعران جوان و جواندل گرديد. اگرچه در هجوم آثاري بيمايه و غالباً تقليدي ـ كه همچون لباسي از وصلههاي ناجور بر قامت رشيد شعر امروز نشستهاند ـ رغبتي به نشر رايحة ذوق سرشار و طبع لطيفش نداشت، اما همان آثار كمحجم و معدودشعري كه از خود به يادگار گذاشت، مكان و مرتبة شايستة او را در شعر معاصر و بهويژه در شعر و ادب پايداري مينماياند.
بررسي پنج عنصر شعري سید حسن حسینی :
«محتوا، تخيل، شكل و قالب، زبان و موسيقي» در آثار شعري اوست.
هرچند كه همواره بر آنم كه آنچه كلام او را گيرا و ماندگار كرده است، نه ويژگيهاي صوري و نه هيچيك از اين عناصر، بلكه همان گرمي و لطف كلام دلنشين اوست.
الف) درونمايه و محتوا
مجموعة «همصدا با حلق اسماعيل» ـ اولين اثر شعري سيدحسن حسيني ـ كه در سالهاي آغازين دهة اول انقلاب منتشر شد، مشتمل است بر سه فصل: سرودههاي سحرزاد، شبسرودهها و رباعيها. عناويني كه شاعر براي دو فصل اول برگزيده، خود مبين آن است كه سرودههاي سحرزاد متعلق به دوران پس از انقلاب و شبسرودهها مربوط به پيش از انقلاب است.
بهره گرفتن از دو نماد «شب» و «سحر» و شبيه آن و بهطوركلي اينگونه تقسيم و فصلبندي شيوهاي است كه برخي شاعران اين دوره براي تفكيك سرودههاي خود، به كار گرفتهاند.
در اغلب مجموعه شعرهايي كه در سالهاي اول انقلاب منتشر شد، موضوعات مشتركي را چون: تهنيت انقلاب و ارزشهاي آن، دعوت به مبارزه و مقاومت، توصيف رشادتها و حماسهآفرينيهاي پاسداران و رزمندگان، شهادتطلبي و رشك بر شهيدان و همچنين پاسداشت شخصيتهاي انقلاب و سرآمدان عرصة جهاد و... ميتوان ديد. آنچه ميتواند ـ با وجود چنين اشتراكي ـ شعر شاعري را از ديگران ممتاز سازد، هنر شاعري و نحوة پرداخت موضوعات است و به همين سبب، شعر برخي شاعران اين دوره را ناپايا و زوالپذير و شعر برخي را ـ با وجود درونمايههايي مشترك ـ پايا و دلپذير و ماندني مييابيم.
مرحوم حسن حسيني نيز يكي از شاعراني بوده است كه بخش عمدهاي از شعرهاي او ـ بهويژه رباعيهاي دلنشين و هنرمندانهاش ـ در تاريخ شعر معاصر، ماندگار شد.
و اما اگر به تحليل و بررسي محتوا و درونمايه سرودهها ـ در دو مجموعه «همصدا با حلق اسماعيل» و «گنجشك و جبرئيل» ـ بپردازيم. به چنين نتايجي دست مييابيم:
1ـ در بخش «شبسرودهها» ـ از مجموعة همصدا با حلق اسماعيل ـ بيان شعري شاعر اغلب تمثيلي و نمادين است كه براي پرداختن به مضامين حوزه مقاومت و پايداري، شيوه مناسبتري به نظر ميرسد.
بهعنوان مثال ميتوان از دعواي شب و روز (همصدا با... ص 100) و توصيف تولد و وفات «شهاب» و... ياد كرد.
2ـ در سرودههاي سحرزاد، نوع نگاه شاعر، كاملاً آرماني، اميدوار و نويدبخش است و توصيفات او اغلب همراه با تقديس و تعظيم است و شكوه و شكايت در شعر او راه ندارد، مگر شكايت از خويشتن، درواقع در فضاي آرماني و روشني كه حاصل پيروزي انقلاب بود، جهت نگاه شاعر رو به اوج است، اما سالهاي بعد كه سختي صخرههاي اغراض و خار طعنهها و زخم دورنگيها، پاي دل شاعر را آزرده ميسازد، ناگزير گاهي نگاه از قله برميگيرد و به زير پاي خويش ميافكند، از اين روست كه بعدها، گاهي شرنگ ملامتگري را چاشني كلام شيرين خود ميسازد
3ـ مسئلة آميختگي حماسه و تغزل ـ كه از شاخصههاي شعر دفاع مقدس است ـ در شعر حسيني نيز به خوبي نمود يافته است، بهويژه در شعرهاي سنتي او، غالباً توصيفات حماسي و واژههايي چون شمشير، خنجر و دشنه و خون... را با بياني تغزلي و غنايي آميخته مييابيم:
«بيا عاشقي را رعايت كنيم
ز ياران عاشق حكايت كنيم...
ببين خانقاه شهيدان عشق
صف عارفان غزلخوان عشق
چه جانانه چرخ جنون ميزنند
دف عشق با دست خون ميزنند
به رقصي كه بيپا سر ميكنند
چنين نغمة عشق سر ميكنند
هلا منكر جان و جانان ما
بزن زخم انكار بر جان ما
اگر دشنه آذين كني گُردهمان
نبيني تو هرگز دلآزردهمان...»
4ـ در مقايسة شعرهاي نو و سنتيِ سرودههاي سحرزاد، ميتوان بهاين نكته اشاره كرد كه شعرهاي سنتي اين بخش نسبت به شعرهاي نو و حتي شبسرودهها، از عمق و ژرفاي كمتري برخوردارند و گاهي ساده و سطحي به نظر ميرسند اما در شعرهاي آزاد، نوع نگرش شاعر به مسائل پيرامون و موضوعات سياسي داخلي و حتي فراملي، عميقتر و دقيقتر است. نكتة ديگر آنكه بيان شعري در اين دسته از سرودهها غالباً نمادين و غير صريح است.مثلاً شاعر در مذمت كساني كه پس از انقلاب چشم اميد به سويي ديگر دوختهاند چنين سروده است:
...اين خندهدار نيست؟
هنگام فجر و رويش خورشيد بيزوال
بوزينگان
به كرم شبتاب
دلخوشند. (همصدا با... ص 43)
5 ـ در مجموعة «گنجشك و جبرئيل» ماية اصلي اغلب شعرها برگرفته از فرهنگ عاشورا است و شاعر گاهي صريح و مستقيم و گاهي نيز با بياني نمادين، از واقعة كربلا، شجاعتها و دليريها و نيز از تأثير آن بر حماسهسازيهاي رزمندگان و حماسهآفرينان دفاع مقدس سخن ميگويد.
ب) تخيل
توجه به عنصر «خيال» خصوصيتي است كه نهتنها در شعر، حتي در نثر حسيني نيز به چشم ميخورد، او خيال را «عمود خيمه هنر» ميداند و حتي بر اين عقيده است كه «تزاحم خيال در شعر، بهتر از بيخيالي است!»
به هرحال، عنصر «خيال» در شعر او از جايگاه و پايگاه قابل توجهي برخوردار است، هرچند كه در برخي اشعار دورة جواني او، اين عنصر بهكمال و پختگي لازم نرسيده است اما با توجه به فضاي كلي شعر او، بهرهگيري مناسب از «تخيل» را ميتوان از نقاط قوت شعر وي به شمار آورد. و اين خاصيت البته مرهون طبع لطيف و خيال نازك اوست كه در مكتب شعر بيدل و انس با شعر سبك هندي خود را به كمال نزديك كرده است و از اين رهگذار است كه تناسب و شباهتها و مناسبات ميان اشياء و حالات و معاني را به خوبي درك ميكند.
ـ محور عمودي خيال :
تصويرگري و تصويرپردازي در ساختار عمودي شعر، تنها در شعرهاي آزادِ «حسن حسيني» نمود يافته است و شعرهاي سنتي او ـ همچون اكثر قالبهاي سنتي شعر امروز ـ فاقد اين خصوصيت است.
نمونهاي از شعر نو:
«بسترش: قير سكوت / مادرش تاريكي / تاب گهوارة او دغدغه است / شيشه شيرش: ظلمات / دل من ميسوزد / طفل بيچاره: شهاب! ...» (همصدا با... ص 92)
ـ محور افقي خيال:
تشبيه: در شعر حسن حسيني، تشبيه بيش از آنكه بهطور گسترده و كامل ديده شود، در شكل فشرده (اضافه تشبيهي) به كار رفته است و عنصر سازندة تشبيه غالباً «طبيعت» است.
نمونههايي از «اضافه تشبيهي»:
آذرخش اضطراب/ (همصدا با... ص 12)
شغالان نفاق/ (همصدا با... ص 25)
گرگ فتنه / (گنجشك و جبرئيل ص 63)
موشهاي تجاهل/ (همصدا با... ص 46)
آفتاب حادثه/ (همصدا با... ص 21)
تراخم تبخير/ (گنجشك و جبرئيل ص 16)
استعاره :
در شعرهاي دو مجموعة يادشده، استعاره مصرّحه كاربرد زيادي ندارد مگر آن دسته از واژهها كه به علت كثرت كاربرد، در شعر او تبديل به نماد شدهاند، مثلاً در اين شعرها ـ بهويژه در مجموعة «همصدا با حلق اسماعيل» همواره از دشمن و منافق با عناوين «كفتار»، «خفاش»، «شغال» و... ياد شده است.
استعاره مكنيه :
بر خلاف استعاره مصرحه، اين نوع از استعاره ـ چه به صورت فشرده (اضافة استعاري) و چه به صورت گسترده، (غير اضافي) در شعر حسيني زياد به كار رفته و در واقع از پركاربردترين آرايههاي شعري او ـ بهويژه در شعرهاي آزاد و رباعيات ـ است.
نكتة قابل توجه اينكه، بهرهگيري از اين آرايه و بهطوركلي عنصر خيال، در مجموعة «گنجشك و جبرئيل» پيچيدهتر و هنريتر و بديعتر است.
ـ نمونههايي از استعاره مكنيه در دو مجموعه:
ـ حلق ظلمت/ (همصدا با حلق اسماعيل ص 11)
جزر و مد تيغ/ (همصدا با... ص 26)
گيجگاه باد/ (همصدا با... ص 47)
كام موذي وجدان / (همصدا با... ص 99)
حنجرة تفنگ/ (همصدا با... ص 160)
در بند بند برزخيام ناله ميتپيد/ (گنجشك و جبرئيل ص 9)
اندام سرنوشت / (گنجشك و جبرئيل ص 10)
آروارة آب/ (گنجشك و جبرئيل ص 58)
آستين منطقي ساحل/ (گنجشك و جبرئيل ص 78)
دست متورّم زمين/ (گنجشك و جبرئيل ص 84) ...
ج) شكل و قالب
در كتاب «همصدا با حلق اسماعيل» ـ كه در بردارندة شعرهايي در قالبهاي مثنوي، غزل، رباعي، آزاد (نيمايي و سپيد) است ـ اگر بخواهيم، عمدهترين، قويترين و هنريترين قالب شعريِ شاعر را برگزينيم، بيگمان چيزي جز رباعي نخواهد بود. چراكه عمدة قابليتهاي شعري و استعداد ادبي و هنري وي در اين بخش از سرودهها ظهور يافته و درواقع بيشتر شهرت شاعريِ او را بايد مرهون همين رباعيات دانست.
آنچه اين رباعيات ـ و بهطوركلي رباعي پس از انقلاب ـ را از غير آن ممتاز ميكند و آن را در زمرة پركاربردترين قالبهاي شعري اين دوره قرار ميدهد، عبارت است از: بهرهگيري از ترجماني نو، تصاويري بديع و نيز لطافت و صميميتي كه به آن جلوة تازهاي بخشيده است. رباعي زير نمونهاي است كه همة اين خصوصيات را ميتوان در آن يافت:
«از حنجرهات سپيده مينوشد آب
از جام دلت چو چشمه ميجوشد آب
تا پاك شود همچو زلال سخنت
ديريست كه مؤمنانه ميكوشد آب» (همصدا با حلق اسماعيل ص 118)
در ميان ديگر قالبهاي اين مجموعه، قالب مثنوي نيز از لطف و خيالانگيزي بيبهره نيست، چنانكه مثلاً در مثنوي «شهيدان» شاعر با فضاسازي مناسب و بهرهگيري از تصاوير بهجا، ارتباط مناسبي ميان صورت و محتوا ايجاد كرده است. در توصيف ظلمت چنين ميگويد:
«خورشيد تبعيدي به زندان افق بود
شب در هجوم بال خفاشان قُرق بود
ديو سياهي مظهر تلواسة شب
ميخورد مغز اختران در كاسة شب
در باغها جاي صنوبر «دار» ميرُست
بر كتف ظلمت ساقههاي «مار» ميرُست...» (همصدا با... ص 35)
ـ شعرهاي آزاد :
شعرهاي آزاد اين مجموعه ـ چه نيمايي و چه سپيدـ اغلب، نسبت به برخي شعرهاي سنتي اين مجموعه، پختهتر و منسجمتر به نظر ميرسند، شاعر در اكثر اين شعرها توانسته است ميان صورت و محتوا بهخوبي ايجاد ارتباط كند و با تغيير و تنوع در شكل و ساختار شعر، فضايي منطبق با مضمون پديد آورد. چنانكه مثلاً در شعر «تنفس آتشفشان سرد» شاعر با استفاده از عبارات منقطع، توانسته است فضاي وهمآلود و پرالتهاب جنگل را ـ پس از كشته شدن ميرزاي جنگليـ بهخوبي براي خواننده مجسم سازد:
«جنگل
سكوت،
هيچ...
آهسته يك قدم
در متن احتياط
ضربان بيامان
فاجعه در گيجگاه باد
تلواسة تفنگ
رؤيا و بوي ماه در شامة پلنگ
ضربان نبض مرگ بيتابي زمين
در انتظار برگ... (همصدا با... ص 47)
ـ مجموعة «گنجشك و جبرئيل»؛
اين اثر تنها در بردارندة سرودههاي نيمايي و سپيد است و درواقع ميتوان آن را شكل بالغ و كاملتر همان نوسرودههاي «همصدا با حلق اسماعيل» به شمار آورد.
د) مسئلة زبان :
1ـ زبان شعر حسن حسيني، زباني بهنجار، آشنا و اغلب مطابق با زبان معيار است و شاعر در آن هرگز اهتمام بر هنجارگريزي و آشناييزدايي ـ بهطور تصنعي ـ نداشته است.
2ـ در مجموعة «گنجشك و جبرئيل» زبان شعر فخيمتر، و تركيبات ـ اغلب ـ پيچيدهتر از مجموعة «همصدا با حلق اسماعيل» است. درواقع در مجموعة «گنجشك و جبرئيل» شاعر بيشتر از برساختههاي فكر و ذوق خود استفاده كرده و درنتيجه فهم آن را مستلزم تأمل و دقت بيشتري ساخته است.
3ـ واژگان كهن در ساختار زباني شعر حسيني جايگاهي ندارند اما ضمناً شاعر بر به كار نبردن اينگونه واژهها نيز تأكيدي ندارد و به اقتضاي مقام و وزن شعر ـ البته بهندرت ـ از صورت كهن واژگان نيز استفاده كرده است. مانند «هشيواري»
(همصدا با... ص 39)
4ـ بهرهگيري طبيعي از واژگان و اصطلاحات عاميانه، خصوصيتي است كه به بعضي اشعار او ـ خصوصاً رباعيها ـ صميميت و لطافت خاصي بخشيده است.
5 ـ و اما مهمترين خصوصيت زبان شعر حسيني ـ كه به اغلب شعرها و حتي نژاد و سخن مسموع او جلوة ديگري بخشيده است ـ آگاهي او نسبت به قابليتها و ظرفيتهاي معنايي واژگان و توجه به مناسبات و روابط معنايي واژهها و معاني چندگانه يك واژه است.
هرگاه اين آگاهي و رعايت مناسبات معنايي كلام با ذوق طنزپرداز او ميآميزد، كلام او را ـ دوچندان ـ دلپذيرتر و شيرينتر ـ و گاه گزندهتر ـ مييابيم.
آهنگ و موسيقي
مسئلة وزن و قافيه و رديف... در شعرهاي دو مجموعة يادشده، كاملاً طبيعي و معمول است و ويژگي خاصي ندارد. لذا، در اينجا تنها به بررسي موسيقي دروني (لفظي و معنوي) شعر ميپردازيم:
ـ موسيقيلفظي: درشعرحسن حسيني، اگرچه آرايههاي لفظي، همچون: جناس، واجآرايي و ـ بهويژه ـ موازنه و ترصيع به چشم ميخورد اما بهطوركلي شاعر خود را به رعايت اينگونه آرايهها مُلزَم ننموده و در بند وجهة آوايي و صورت لفظي شعر گرفتار نبوده است.
ـ موسيقي معنوي : در ميان عناصر مؤثر بر موسيقي معنوي شعر، آرايههايي چون: ايهام، ايهام تناسب، تشخيص، تلميح، تضاد و طباق و پارادكس، در شعر حسيني كاربرد بيشتري دارند:
ايهام : چنانكه در مبحث «زبان شعر» اشاره شد، توجه به ظرفيتهاي معنايي واژگان از خصوصيات زبان شعر حسيني است، و همين خصوصيت كاربردهاي ايهامي را در شعر و حتي نثر او رونق بخشيده است.
نمونهاي از نثر
مرگ در زندگي آشيل را از پاشنه درآورد و اسفنديار، هرچه ديد از چشم خودش ديد. ( بُرادهها ص 90)
تلميحات و اشارات :
در شعر حسيني، هم اسطورههاي ملي نقش دارند: مثل كاوه و ضحاك و رستم و فرهاد و بيستون و چاه بيژن و... و هم اشارات تاريخي
و مذهبي و قرآني، مثل اشارة به زندگاني پيامبران، مصائب اهل بيت، آيات و احاديث، اصحاب پيامبر، سربداران، ديباج اصفر، نمرود، فرعون و...
لازم به ذكر است كه دستة دوم از تلميحات و اشارات ـ به مراتب ـ پركاربردتر از دستة اول هستند.
نمونههايي از تلميحات:
ـ «بيار آتش كينه نمرودوار
خليليام، ما را به آتش سپار» (همصدا با... ص 41)
ـ «اينان كه به خُلق و خوي اسماعيلند
در حادثه آبروي اسماعيلند
در گفتن لبيك به پيغمبر تيغ
بيتابتر از گلوي اسماعيلند» (همان، ص 150)
ـ در امتداد پرسش تاريخي حسين(ع)
فوارههاي خون شما بهترين جواب» (همان، ص 20)
ـ «با دست نبي رقابتي داشت مگر
آن تيغ كه بوسه زد به پيشاني تو» (همان، ص 109)
ـ ... و پيمان برادريات / با جبل نور
چون آيههاي جهاد / محكم (گنجشك و جبرئيل ص 38)
نمونههايي از تضاد:
ـ «شفا ميدهد آشكارا به دل
اشارات پنهاني چشم تو (همصدا با... ص 34)
ـ «افزون شده از نام تو آوازة عشق
هرچند ز جمع عاشقان كم شدهاي» (همان ص 146)
نمونههايي از پارادكس:
ـ از حضيض اين اوج
تا بلنداي سقوط / هوس رخت كشيدن دارم... » (همان ص 97)
ـ «اي در قرار سرخت، مفهوم بيقراري...» (همصدا با... ص 26)
ـ «عرياني عارفانه شد جامة تو...» (همان ص 118)
حسن حسینی یکی از احیاگران قالب رباعی :
" حسن حسینی " یکی از احیاگران قالب رباعی در شعر پس از انقلاب است . نگاهی به ادوار شعر فارسی نشان می دهد در هر دوره به فراخور موضوع و محتوای شعر قالب یا قالبهای خاصی مورد اقبال شاعران قرار گرفته ، در دوره سبک خراسانی به تناسب شعر مدحی " قصیده " بیش از دیگر قالبها مورد توجه قرار میگیرد یا در دوره سبک عراقی " غزل " قالب مطرح شعر فارسی است .
سید اکبر میرجعفری - شاعر معاصر ، می گوید : در دوره انقلاب اسلامی همان طور که می دانیم بعضی از قالب های شعری دوباره احیا شدند . یکی از این قالب ها « رباعی » است. این قالب به دلیل ظرفیتهای ویژهاش تا مدتها پابه پای قالب « غزل » جلوه گاه تجلی اندیشه و احساس شاعران این دوره بوده است.
هرچند که از آینه بی رنگ تر است
از خاطر غنچه ها دلم تنگ تر است
بشکن دل بی نوای ما را ای عشق ؛
این ساز ، شکسته اش خوش آهنگ تر است ...
حسن حسینی از شاعرانی است که نسبت به همنسلان خود سهم بیشتری در احیای این قالب داشته است . از این شاعر تاکنون دو مجموعه منتشر شده است و قطعا آثار منتشرنشده این شاعر در آینده در اختیارعلاقه مندان قرار می گیرد. مجموعه اول که «همصدا با حلق اسماعیل » نام دارد در فروردین سال1363 به همت حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی به زیور طبع آراسته شده است .
مجموعه شعر دیگر این شاعر « گنجشک و جبرئیل » است که بیشتر شعرهای عاشورایی این شاعر را در بر میگیرد که البته در این کتاب نیز در چند شعر به موضوع شهید و شهادت پرداخته است. در اینجا با نگاهی اجمالی به این دو مجموعه به بررسی شعر این شاعر می پردازیم
.
موضوع و محتوا
حسن حسینی مانند دیگر شاعران دفاع مقدس، شاعری متعهد است، به همین دلیل موضوع و محتوا در شعر وی در درجه اول اهمیت قرار دارد. نگاهی به کتاب « همصدا با حلق اسماعیل » نشان می دهد درصد بسیار زیادی از اشعار آن درباره دفاع مقدس ، انقلاب و شخصیت های آن سروده شده اند. در اینجا به بعضی از موضوعاتی در شعر حسن حسینی به آن پرداخته شده است ، اشاره می کنیم:
1) شهید و شهادت
شهید و شهادت از موضوعات محوری شعر حسینی است. مهمترین نکتهای در پرداختن به این موضوع به چشم میخورد نگاه دینی و عرفانی وی به این موضوع است.
هر چند شاخههای ز طوفان شکسته اند هر چند شعله های به ظاهرفسرده اند
روزیخوران سفره عشق اند تا ابد
ای زندگان خاک ، مگویید مرده اند
در این ابیات بهرهگیری از مضمون قرآنی « زنده بودن شهدای راه خدا» به چشم می خورد. در جاهای دیگر برای توصیف شهید از فرهنگ صوفیانه و عارفانه ادب فارسی بهره گرفته است و شهیدان را همچون عارفان و سالکانی میبیند که در راه معشوق از هیچ چیز دریغ نمی کنند .
در نگاه حسینی به شهید و شهادت کمتر موضوع سوگ مطرح می شود و عموماً شهادت در کلام وی رنگ حماسه به خود میگیرد. حماسه ای که بیهراس از مرگ آن را به سخره می گیرد.
کس چون تو طریق پاکبازی نگرفت
با زخم ، نشان سرفرازی نگرفت
زین پیش دلاورا کسی چون تو شگفت
حیثیت مرگ را به بازی نگرفت
2) رزمندگان و نگاه حماسی
ستایش از دلاوریهای رزمندگان جبهههای جنگ از دیگر موضوعات شعر حسینی است. رزمندگان در بیان وی دلیر مردانی اند که از مرگ هراسی به دل راه نمیدهند و از رخوت و سستی به دورند. ستیز با ظلمت و بشارت طراوت و امید از ویژگی های رزمندگان در کلام زنده یاد حسینی است :
این طرفه مردانی که خصم خوف و خواب اند
به حلق ظلمت خنجر تیز شهاب اند
بر خاک میغلتند و گل میروید از خاک
روح بهاران ، شوکت باران و آب اند
خصم شب تار و پاسدار سحرند
شیران حریم بیشهزار سحرند
با حنجرهشان سرود سرخ فلق است
فریاد بلند آبشار سحرند
3) تجلی فرهنگ عاشورا
حسن حسینی شاعری شیعی است و انقلاب و جنگ را نهضتی میداند که ادامهدهنده راه امام حسین(ع) است. از این منظر نگاه وی به وقایع انقلاب برگرفته از فرهنگ غنی عاشورا است. وی رزمندگان را یاورانی میداند که به ندای «هل من ناصر» سیدالشهدا پاسخ گفتهاند:
دیروزت اگر رو به قتال آوردیم
در پاسخ تو زبان لال آوردیم
امروز به خیمه گاه آن دعوت ناب
صد علقمه لبیک زلال آوردیم
لب تشنه ام ، از سپیده آبم بدهید
جامی ز زلال آفتابم بدهید
من پرسش سوزان حسینم یاران!
با حنجره عشق جوابم بدهید
تلفیق فرهنگ عاشورا با انگیزههای میهنی و دفاع از کیان خود جایگاه ویژهای در شعرهای حسن حسینی به خود اختصاص داده است.
ساختار :
حسینی شاعری است که بر مبنای تعهد دینی و مذهبی خود شعر میگوید. برای چنین کسی بیان رسالت خویش بر ساختار و فرم سخن ارجحیت دارد. بنابراین وی تعصب خاصی در گزینش قالب و ساختار ندارد. وی در قالبهای مختلفی چون غزل، رباعی، و نو اشعاری را عرضه کرده است.
غزل حسن حسینی با توجه به شرایط و روزگار سرایش آنها، تغییر چندانی نسبت به غزل گذشته ندارد ، ولی گاه به لحاظ شکل تعداد ابیات آن از تعداد معمول تجاوز کرده است. اما در عین حال غزل پنج بیتی نیز در آثار وی دیده میشود. آنچه غزل وی را نسبت به غزل پیش از خود متمایز کرده است، محتوا و مضامین آن است. در واقع غزلهای حسینی (به جز چند مورد) ستایش معشوق نیستند، بلکه توصیف وقایع و اشخاصی است که بالاتر و والاتر از افراد این روزگارند.
اما حجم قابل توجه اشعار حسینی را رباعیات وی اشغال کرده است، قالب رباعی که از قالبهای احیاشده دوره انقلاب است، سهم بسزایی را در شعر دوره انقلاب به خود اختصاص داده است . این قالب معمولاً مسیر مشخصی را برای طرح و القای موضوع به خواننده طی می کند.
به نظر میرسد هر رباعی این قالب از سه قسمت «مقدمه و طرح موضوع »، « توضیح » و « نتیجهگیری » تشکیل میشود. بیشتر رباعیات موفق از چنین فرم و ساختاری بهره برده اند. حسینی به خوبی از عهده این فرم برآمده است. نمونه های موفق در رباعیات سیدحسن حسینی کم نیست .
همواره دلم لبالب از یاد تو باد
خورشید شبم نام سحرزاد تو باد
حاشا که به جز حرف تو حرفی بزنم
این حنجره ارزانی فریاد تو باد
این قالب به زعم همه ظرفیتها ، در آثار حسن حسینی بیشتر رنگ حماسه به خود گرفته است. البته رباعیهای عرفانی حسینی نیز کم نیست.
آنان که زبان عشق را میدانند
لببسته سرود عاشقی میخوانند
با رفتنشان ترنم آمدن است
خورشید غروبکرده را میمانند
شعرهای نو حسن حسینی که درباره دفاع مقدس سروده شده است، از فرمی ابتدایی برخوردار است. در این اشعار مضمون و محتوا بار اصلی شعر را به دوش میکشند و شاعر تلاش چندانی برای ارائه مضمون در فرم ساختاری قابل قبول از خود ارائه نمی دهد.
دلا دیدی آن عاشقان را
جهانی رهایی در آوازشان بود
و در بند حتی
شرمگین از شکوفایی شوق پروازشان بود ..
زبان :
با نگاهی اجمالی به شعرهای حسن حسینی که در سالهای اولیه انقلاب به چاپ رسیده اند، به روشنی درمی یابیم تمایز آشکاری با شعر شاعران پیش از خود داشته است. وی جزء شاعرانی است که تأثیر بسزاییـ در حوزه زبان ـ بر شعر همنسلان خود داشته است.
شعر حسینی شعری صریح است. این صراحت در بیشتر موارد به شعار میانجامد. به همین دلیل گاه در یک غزل یک تعبیر شاعرانه در کنار ترکیبات شعاری دیگر نشسته است.
ین طرفه مردانی که خصم خوف و خوابند
بر حلق ظلمت خنجر تیغ شهابند...
جوشنده رودی پاک از سرچشمه حلق
سوی « لقاءالله » جاری باشتابند
چنین خصیصه ای باعث شده است شعرهای وی در حوزه عاطفی نیز دچار آسیب شود و در واقع حس واحدی را القاء نکند. از سوی دیگر استفاده از کلماتی که برگرفته از فرهنگ شیعی است اگر چه به شعر وی هویتی فرهنگی میبخشد، به دلیل غیر شاعرانه بودن این کلمات، از نظر زبانی شعر را با معضل مواجه کرده است.
همین نوع کاربرد لغات در شعرهای بعدی حسینی صلابت بیشتری به خود میگیرد و شعر را از ورطه شعار رهایی میبخشد.
مقایسه شعرهای نو و سنتی حسینی با یکدیگر نشان می دهد وی برای انتخاب لغات تفاوت چندانی بین این قالب ها قائل نیست . به همین جهت در نوسرودههای حسینی نیز کلمهها و ترکیبات شعاری به چشم میخورد.
حسینی به جز غزل و مثنوی، به رباعی توجه ویژهای کرده است؛ به همین دلیل بخش عمدهای از شعرهای وی را رباعی تشکیل میدهد. نکتهای که در رباعیهای حسینی به چشم میخورد روحیه حماسی آنهاست با مقایسه حسینی با رباعیسرایان هم نسل خود به نظر میرسد از نظر زبانی تمایز چندانی با دیگران ندارد. این ویژگی شاید به ظرفیت های خاص رباعی برمیگردد.
از ویژگیهای رباعیات این دوره ، زبان مشترکی است که در اغلب آنها به چشم می خورد؛ به این معنی که نمی توان زبان رباعیات این دوره را مختص شاعری خاص دانست . برای مثال ، اگر بخواهیم رباعیات حسن حسینی و قیصر امین پور را از نظر زبانی تفکیک کنیم توفیق چندانی نمییابیم .
شاید دلیل این امر استفاده شاعران از قافیهها و ردیفهای مشترک در این قالب باشد. استفاده از ردیف و قافیه مشترک ( و گاه مضمون مشترک ) کمابیش زبان اشعار را به هم نزدیک می کند، به ویژه اگر شاعران آنها در یک فضا تنفس کنند زبان شعر بیش از پیش به هم شبیه میشود .
این وبلاگ جهت ارتباط بیشتر با فرهیختگان و اندیشمندان این مرز و بوم دانش خیز طراحی شده است وطرح نکات و موضوعات مختلف بنا بر "جز این است و غیر از این نیست " نمی باشد .خواهشمند است پیشنهادها و نظرات گرانقدر خود را در راستای بهبود روند اموزش دریغ نفرمایید. در ضمن هر گونه تبادل اطلاعات از این وبلاگ جهت پیشبرد و تسهیل اهداف آموزشی آزاد است.